معلمِ بیصدا
يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ
یک هفتهای درگیر بیماری بودم. سرفه و از دست دادن تقریبی صدا یکی از نتایج بیماری بود. دکتر گفته بود تا سه روز نباید به گلویم فشار بیاورم. گفته بود سه روز نباید هیچ حرفی بزنم و سکوت کنم. معلم باشی و صدا نداشته باشی! معلمِ بیصدا! روز معلم رفته بودم دکتر و هدیهاش به یک معلم، سکوت بود. باید فکری به حال کلاسهایم میکردم. نمیشد نروم و نمیشد کسی را هم جایگزین خود کنم. به خاطر پایاننامه یک ماه کامل مدرسه نرفته بودم و به اندازه کافی برنامههای دپارتمان فبک را با کمبود نیرویی که داشت بهم ریخته بودم. دیگر رویی برای دوباره نرفتن و بهم ریختن برنامههای گروه نداشتم.