و اینگونه بود که...
جمعه, ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ
حوریه امسال پیشدانشگاهی است. رشتهای که
دوست داشت در دانشگاه بخونه حقوق بود. اصلا حقوق خوندن بود که باعث شد بره رشتۀ
انسانی. سوم دبیرستان بود که تصمیمش عوض شد. دیگه دوست نداشت حقوق بخونه. دوست
داشت ادبیات یا جامعهشناسی بخونه. آخرهای سال سوم معلم ادبیاتشون عوض شده بود. یک
آقای دکتری که دیوانهوار عاشق ادبیات و تدریس بود، شده بود معلمشون. حوریه رو
عاشق ادبیات کرد.
چند وقتی است که
دیگر دوست ندارد جامعهشناسی هم بخواند. دیروز فهمیدم که چرا از جامعهشناسی صرف
نظر کرده. از کلاس اقتصاد و جامعهشناسیشون داشت برام میگفت. «میدونی از سال 88 به
بعد تمام مطالب مربوط به جامعهشناسی مدنی از کتابهای درسیمون حذف شد؟» خندید و
ادامه داد: «دوستم میگفت، حوریه! همینجوریش ما تو مدرسه در حال اعتراض و جنبش هستیم
و کلا برچسب اختلال در سیستم آموزشی مدرسه و به حاشیه بردن بچهها رو بهمون
میزنن. فکر کن این بخشها هم تو کتابامون همچنان میبود.» میگفت: «رویکرد جامعهشناسی
دانشگاهی هم تغییر کرده. جامعهشناسی داره میشه بازخوانی یک سری نظریات فلسفیِ خاص.
خیلی داره به فلسفه نزدیک میشه. جامعهشناسیِ کانالیزهشده برام ارزشی نداره. ترجیح
میدم فقط برای همون ادبیات دانشگاه تهران بخونم.»
و اینگونه بود که...