شهروندی
1-مامان بطریِ شیشهایم رو آب یخ کرد و
گذاشتم تو کیفم. سر ظهر بود که از خونه زدم بیرون. گرم بود. سوار تاکسی
شدم. صندلیِ جلو. دلم میخواست بطریِ یخی که میدونستم الان از گرما
قطرههای آب دورش رو گرفتن در بیارم و در آن گرمای اذیتکننده با خوردنش
کمی آروم بگیرم. اما نگاه کردن به رانندهای که در آفتاب منتظر مسافر
ایستاده بود و مطمئنا بیشتر از من گرما بهش یورش برده بود، دلم رو
میلرزوند. «اگر دلش بخواهد بطریِ من در دستان او باشد؟!» دستان خالیِ او
دستانم را تا مقصد منتظر گذاشت.
تمام
مسیر به حرف صاد فکر میکردم. چهار سال پیش از چیزی به اسم «غذای محسود»
حرف زده بود. غذایی که کسی به آن حسد کرده. غذایی که کسی دلش میخواسته آن
را داشته باشد و نتوانسته، به هر دلیلی. تمام مسیر به این فکر میکردم که آبم محسود
نشود. راننده به بودنش در دستان من حسد نورزد.
خوب میشد هوای دیگران را داشتیم. اصلا
هوای خودمان را داشتیم. خوردنیهایمان را محسود نمیکردیم و حسد را به دل
دیگرانی، حتی با یک لیوان آب یخ در گرمای تابستان، با یک غذای نذری در دستانمان در ملأ عام، با بوی غذاهای جور واجور خانهمان، با بستنیها و آب میوههای جلوی مغازههایمان،... نمیپاشیدیم.
2-بوی شیرین را دوست ندارم. حالا
اگر تابستان باشد و گرما و بویی شیرین، روانی میشوم. بوی شیرین در
تابستان برایم روانیکننده است. دختر کناریم در مترو عطرش را از کیف درآورد
و روانیام کرد. بوی عطرش شیرین بود. خیلی شیرین.
زیاد از آلودگی صوتی شنیدهایم.
اما بوها چه؟ بوها نمیتوانند آلودگی ایجاد کنند؟ فقط بوی بد دهان و بدن
است که آلودگی ایجاد میکنند؟ بوهای تند و شیرین عطرها و اسپریها هم روان
من را آلوده میکنند. اگر قرار است بوی بد بدنمان کسی را آزار ندهد، راهش
این نیست که از عطرها و اسپریها بر روی لباسمان استفاده کنیم. چه بسا
بوی بعضی عطرها و اسپریها هم برای بعضی افراد آزاردهنده باشد. میشود از
خوشبوکنندههایی مثل مام و اسپری بدن و ... استفاده کرد که دیگران هم
اذیت نشوند. قرار نیست همه بوی عطر ما را دوست داشته باشند. همیشه هم
اینطور نیست که بوی عطر ما وضعیت را نسبت به بوی بد بدنمان بهتر کند. بدبو نبودن اصلا به معنای خوشبو کردنِ سلیقهای نیست.
3-از پلههای مترو بالا میرفتم
که دستی را پشتم حس کردم. ترسیدم. برگشتم. یک خانم بود. خندید. «نترس! آقا
نیستم! خانمم!». با تعجب نگاهش میکردم که این رفتار اذیتکننده است. خانم
بودن شما تاثیری در ماجرا برای من ندارد. من این رفتار را دوست ندارم.
بعضی رفتارها فارغ از اتجامدهندۀ آن، برای افراد میتوانند آزاردهنده باشند. اینکه کسی حق نداشته باشد وارد حریم خصوصی آدمها شود به مرد یا زن بودن آن کس گره نخورده. ممکن است حساسیت یک خانم به یک آقا بیشتر باشد اما یادمان باشد رعایت حریم خصوصی دیگران فارغ از مرد یا زن بودن است.
حسین رفیعی را دوست داشتم.