فلش بکِ زندگی
دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۳۵ ب.ظ
براش گفتم ما یک کاری تو کلاسهامون انجام میدیم که خیلی به بچهها کمک میکنه تا بفهمن در طول این نه ماه چه تغییراتی کردن و اون تغییرات چقدر بوده. ازشون ابتدای سال میخواییم درباره یک چیزهایی(قبلا فکر کردیم که چه چیزهایی باید باشند) برامون بنویسند. این کار را وسط سال تحصیلی و آخر سال هم انجام میدیم. آخر سال برگههاشونو بهشون میدیم و درباره این نه ماه با هم حرف میزنیم. خودِ نه ماه پیشششان و سه ماه پیش و اکنونشان از جلوی چشمشان رد میشود. کم کم درباره تغییرات صحبت میکنیم و برایشان معنادار میشود که منِ اکنون، منِ نه ماه پیش نیستم. تغییرات خوبی کردهام. مهارتهای خوبی در کلاس کسب کردهام. آستانه صبر و تحملم بیشتر شده. بهتر فکر میکنم. بهتر صحبت میکنم و...
براش گفتم زندگی واقعی هم همینه! خوبه گاهی برگشت به عقب داشته باشیم. بعد برگردیم به اکنونمان. منِ قبل از فلان ماجرا را به یاد بیاورم. منِ اکنون را خوب نظاره کنم. چه چیز من را منِ کنونی کرده؟ همان اتفاقی که وقتی درونش بودم به زمین و زمان بد و بیراه میگفتم. همان اتفاقی که دوستش نداشتم ولی کاری کرد که خودِ الانم را بهتر بپذیرم. براش گفتم شاید خوب باشه زندگیمون رو اینجوری ببینیم. شاید خوب باشه رفت و برگشت داشته باشیم به گذشته و آنچه که الان هستیم. به اتفاقهای خوب، به اتفاقهای بد. اینجوری زندگی معنادارتر نمیشه؟
- ۹۸/۰۲/۲۳