به همین سادگی!
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ
در زدم و رفتم داخل دفتر مسئول ایستگاه مترو. ساعت حدود شش بعدازظهر بود. مسئول ایستگاه و آقای دیگرِ داخل اتاقش معلوم بود حسابی مشغول کار هستند و چهرهشان شبیه آدمهای سرشلوغ بود. مسئول ایستگاه سرش را بالا آورد.
«سلام. روزتون بخیر. خسته نباشید»
«سلام. ممنون. بفرمایید»
«خواستم به خاطر این گلدونهایی که تو سالن گذاشتید ازتون تشکر کنم»
آقای دیگر سرش را به سمت من برگرداند و هر دو لبخندی زدند. «خواهش میکنم»
«خدا نگهدار»
«به سلامت»
همین!
«سلام. روزتون بخیر. خسته نباشید»
«سلام. ممنون. بفرمایید»
«خواستم به خاطر این گلدونهایی که تو سالن گذاشتید ازتون تشکر کنم»
آقای دیگر سرش را به سمت من برگرداند و هر دو لبخندی زدند. «خواهش میکنم»
«خدا نگهدار»
«به سلامت»
همین!
- ۹۴/۰۷/۲۰