کاکتوس

برای سی سالگی...

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۴۶ ق.ظ

من هفته پیش سی سالگی را پر کردم و پشت سر گذاشتم. ترسناک بود؟ خمود بود؟ دچار بحران هویتی شدم؟ دوره گذار بود؟ همه آن چیزهایی که درباره‌اش می‌گویند و از سال‌ها قبل، ما را برای رسیدنش می‌ترسانند، بود؟

‌ 

بیا فرض کنیم در جایی که به‌ش می‌گویی سی سالگی ایستاده‌ای و یک نفر از طرف ثبت احوال زنگ در خانه‌تان را می‌زند و می‌گوید در گذشته با خانواده‌تان تبانی کرده که شناسنامه‌ات را چند سال زودتر یا دیرتر صادر کند. با تمام سیستم‌های مربوطه و اداری از آموزش و پرورش گرفته تا چه و چه هم همه چیز هماهنگ بوده و حالا دچار عذاب وجدان شده و آمده است حقیقت را بگوید. و خب تو الان یک آدم بیست و چند ساله می‌شوی یا سی و چند ساله... دنبال سی سالگی می‌گردی؟ اگر جایش پیدا شود، زندگی پشت سر و آینده‌ات تغییر می‌کند؟ احوالات گذشته‌ و همان لحظه‌ات تغییر می‌کند؟ زندگی‌ات واقعا به این اعداد و ارقام وابسته است؟ ‌

یا به قول یاسر خوشنویس که سال‌ها پیش در وبلاگش درباره سی سالگی‌اش نوشته بود، بیا فرض کنیم سیستم ریاضی ما ده دهی نباشد. سی سالگی کجای زندگی ما خواهد بود آنوقت؟

 

خلاصه که از سی سالگی نمی‌خواهم حرف بزنم، از زندگی‌ای که اکنونش اینجاست و تا به اینجا پرش کردم می‌گویم، از سال پیش. تلخ بود و شیرین. روی چیزهایی از زندگی‌ام ریسک کردم و نتیجه‌اش تا به الان خوب بوده و البته که باید گذاشت جلوتر برویم و ببینیم حلقه‌های زنجیرهای تصمیم‌هایمان باز هم خوب چفت می‌شوند یا نه. سخت بود و ترسناک، اما ماهیت ریسک است دیگر... گویی گاهی باید خودت را به دست جریان زندگی بسپاری. ول کنی آن کُنده پوسیده‌ای را که با تمام ترس به‌ش چنگ میزنی تا مبادا آب تو را با خودش ببرد. چه بسا آن‌طرف‌تر از جایی که خودت را پاگیر کرده‌ای چیزهایی دلبخواه‌تر باشد. رهایش کنی آن کنده پوسیده را و به قول معروف watch and enjoy... حتی اگر سنگ‌های رودخانه گاه به گاهی زخم و زیلی‌ات می‌کنند...

  • ۹۸/۰۲/۱۰
  • فاطمه نظریان

نظرات  (۸)

چقدر زیبا گفتید :)❤
پاسخ:
ممنون😊🌼
سلام.
کودک که بودم فکر میکردم 18 سالگی یعنی رسیدن به آزادی برای به دست آوردن و خواستنِ هر چیزی.
30 سالگی را که رد کردم فهمیدم، از 18 سالگی، مدام خودم را محدود کرده ام یا محدود شده ام برای نخواستنِ همان آرزوهای کودکی.

میگویند 40 سالگی اوجِ پختگی است:
فریبِ بزرگی برای دلخوشیِ آنها که در 18 سالگی فکر میکردند در 30 سالگیشان اتفاقهای "بزرگ" رخ میدهد و اکنون 30 سالگی را رد کرده اند و به انتظارِ 40 نشسته اند.
پاسخ:
سلام
من کودک بودم، فکر میکردم در پانزده سالگی قراره اتفاق‌های مهمی بیفته :)

خیلی با حرفتون موافقم.
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • جالب بود. :)
    ^__^ مبارک باشه

    من به هیچ سن خاصی، هیچ حس خاصی نداشتم هیچ وقت
    پاسخ:
    ممنووووون.

    خیلی هم خوب و خوش به حالت. :)
  • قاسم صفایی نژاد
  • دو سال و نیم پیش در این مورد نوشتم
    یک برچسب هم در وبلاگم با عنوان دهه چهارم زندگی ایجاد کردم. 
    ورودتان به دهه چهارم زندگی‌تان مبارک. دهه خاصی است. امیدوارم موفق باشید.
    پاسخ:
    خواندم مطلب‌تان را. ممنون از بازنشر اینجا.

    بسیار ممنون. ان‌شاءالله که موفق باشم... :)
  • حسن صنوبری
  • برای منم همین تازگیها بود. خوب یادم نیست. تیتر را دیدم یادم آمد سنم را

    ___________________

    و اما بعد
    آن وبلاگ تجربه‌ها که خالیست
    فلذا اینجا میپرسم:
    خب سرکارخانم نظریان متخصص فبک
    یک فهرست کتاب معرفی کنید برایف لفسه کودکان و نوجوانان
    مبتنی بر سن و دوره تحصیلی

    البته دغدغه ذهنی و کاری من بیشتر نوجوانان است. یعنی هفتم و هشتم و نهم. نمی‌دانم آیا فبک شامل حال آنها هم میشود یا نه
    پاسخ:
    :) 

    ______

    راستش آن وبلاگ را به دلایلی بستم که ان‌شاءالله یک روزی خواهم گفت چرا، اما دوباره تجربه‌هایم را در اختیار خواهم گذاشت. اما در مورد فبک... من خودم تمرکزم را اتفاقا روی نوجوان قرار دادم و تمام این سال‌ها با نوجوان کار کردم(در این بین گاهی ابتدایی هم کار کردم)، هفتم به بالا... و فبک تا زیر هجده سال را شامل می‌شود.

    درباره کتاب...، کتاب برای خود مربی و آشنایی با کلاس‌داری و اصول فبک منظورتان است یا برای محتوای کلاسی؟ 
  • حسن صنوبری
  • چه عالی
    برای مربی هم خوب است
    ولی بیشتر برای خود دانش آموزان میخواهیم
    این موردی که اضطراری شد دانش آموزان خودم نیستند و محل مشورت معلمشان هستم
    طرحی دادم به معلم کتابخوانی (یک مدرسه علوم انسانی که سالهای قبل فقط رمان میخواندند و امسال میخواهند علمی هم بخواهند) که هر فصل یکی از رشته های مهم علوم انسانی مثل فلسفه تاریخ جامعه شناسی و... بگذارند وسط، یک دیدی از آن علم به بچه ها بدهند و بعد کتابهایی معرفی و مطالعه شود که یا متن خود آن دانش باشد یا آغشته باشد با آن. مثلا یا یک کتاب جامعه شناسی سبک و ساده و برای نوجوان، یا یک رمان که با دید جامعه شناختی نگاشته شده...

    و الان سر کتابهای فلسفه اش سوال داریم
    پاسخ:
    پس نباید از کتاب‌های فلسفه برای کودکان استفاده کنید. چون سبک آن کتاب‌ها اصلا آموزشی و القایی نیست. در واقع یک کتاب فلسفی برای نوجوانان می‌خوایید...
    الان چیزی که به ذهنم میرسه اینه که یک مجموعه کتاب هست از انتشارات شیرازه با عنون قدم اول که هر جلدش یا به یک مسئله فلسفی و علمی پرداخته. یک جلدش اصلا اسمش فلسفه هست و یک جلدش هم منطق. جلدهای دیگش یا به مکاتب خاص فلسفی پرداخته یا به فیلسوف‌ها. این مجموعه برای نوجوون‌ها کلا نوشته شده و ترجمه هستند. همین الان این به ذهنم میرسه. اما میتونم بیشتر فکر کنم و بازم پرس و جو کنم براتون.

    مثلا این لینک جلد «فلسفه» هست:
    http://aznna.ir/product/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D9%88%D9%84/
  • حسن صنوبری
  • سلام و سپاس
    ممنون از این گزینه خوب
    حالا چیز دیگری هم به ذهنتان رسید ممنون می‌شوم

    ***

    سوال: چرا نباید، مگه سبک آنها چطوری است؟
    پاسخ:
    سلام
    خواهش میکنم. حتما!

    درباره سوالتان سبک آن‌ها اطلاع‌دهنده‌‌ای نیست. صرفا ذهن رو درگیر می‌کنند. چیزی را به عنوان سخن نهایی یا حکم خاصی القا نمی‌کنند. سبکشان هم معمولا داستان‌‌گونه است. شما دنبال چیزی هستید که دید به بچه‌ها بده.

    البته رساله‌های افلاطون هم خیلی خوب هستند برای اینکه بفهمن اصلا فلسفه چیه و درباره چه چیزهایی صحبت میکنه. با رساله‌های افلاطون تفلسف هم می‌کنند. اما مشکل اینه که ترجمشون روون نیست. من اخیرا مطلع نیستم، اما خیلی از کتاب‌های کلاسیک ساده‌سازی شده برای نوجوون‌ها. شاید رساله‌های افلاطون رو هم ساده‎سازی کرده باشن.
  • حسن صنوبری
  • بازهم سپاسگزارم از لطفتان
    پاسخ:
    خواهش میکنم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی