کاکتوس

بابا‌ها نباید بابابزرگ بشن

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ب.ظ

بعضی چیز‌ها نشونۀ بابابزرگ‌ها ست. مثلا قند و چربیِ بالا برای بابا بزرگ‌ها ست. تو پارک نشستن برای بابا بزرگ‌ها ست. خرده خرده تحلیل رفتن و سیر فرسایشی داشتنِ جسمی برای بابا بزرگ‌ها ست. کمر درد و پا درد برای بابا‌بزرگ‌ها ست. خونۀ هم‌کف داشتن تو یک ساختمون برای بابا‌بزرگ‌ها ست. رنگ طوسی برای بابا‌بزرگ‌ها ست. اخبار دیدن برای بابا‌بزرگ‌ها ست. حداقل برای من این چیز‌ها نشونۀ یک بابا‌بزرگه. یک بابا‌بزرگ! نه یک بابا!


بابا‌ها نباید تحلیل برن. نباید سیر فرسایشی داشته باشن. نباید زود خسته بشن. کسی نباید بهشون بگه کم کم باید خونه رو عوض کنی و بری یک جا با پله‌های کم‌تر. نباید بهشون بگن دلستر و نوشابه نخور قندت میره بالا. نباید بگن صبح‌ها کله‌پاچه خوردنت رو کم کن. نباید بگن تو غذات نمک کم بریز.  این چیز‌ها نباید برای بابا‌ها باشه. بابا‌ها همیشه باید خوب باشن. سلامت باشن. هر چی دلشون می‌خواد بخورن. هر جا دلشون می‌خواد برن. برن تو دل کوه‌های آبشار‌دار با سنگ‌های خیس و لزج. هیچکسم نباید نگران پا و کمرشون باشه. باید بتونن تو جاده‌های طولانی پشت فرمون بشینن هنوز. وقتی دلشون می‌خواد با موتور بزنن به جادۀ شمال نباید کسی بهشون بگه این کار‌ها دیگه برای سن تو خطرناکه. اگر دلشون می‌خواد جین بپوشن، کسی نباید بهشون بگه این لباس پوشیدن برای سن تو مناسب نیست. کسی نباید بهشون بگه شهربازی و فیلم‌های اکشن دیگه برای سن تو مناسب نیست. بابا‌ها باید هر کاری دوست دارن انجام بدن. بابا‌ها باید بابا باشن؛ نه بابا‌بزرگ! حداقل جلوی دختر‌هاشون.


پی‌نوشت1: چند روزه وحشت‌زده هستم و مستأصل. من دوست ندارم بابا، بابا‌بزرگ بشه.


پی‌نوشت2: برخی حرف‌ها را خوب میدانم اما خب این نوشته، یک نوشتۀ احساسی است. پس اگر کامنتی می‌گذارید، لطفا همدلانه باشد.


پی‌نوشت3: یکی از خواننده‌ها به من پیشنهاد دادن فیلم «دختر»ِ رضا میرکریمی را که الان هم روی پرده است، ببینم؛ البته به همراه پدرم. من این فیلم را چند وقت پیش دیدم؛ تنهایی. وقتی از سینما می‌آمدم بیرون با خودم گفتم بابا حتما باید این فیلم رو ببینه. فیلمِ بابا‌ها ست. ببینیدش. البته نمیدانم در قیل و قال «فروشنده» فرهادی، «دختر» میرکریمی بتواند خریداری داشته باشد یا خیر.

  • ۹۵/۰۶/۱۸
  • فاطمه نظریان

بابا

بابا‌بزرگ

دختری

فرسایش

پیری

نظرات  (۱۰)

  • کمی خلوت گزیده!
  • ان شاءالله همیشه سلامت باشه پدرت و سایه ش حالا حالا ها رو سرتون باشه...
    پاسخ:
    ممنون مرضیه. ان‌ شاالله بابای تو و همۀ بابا‌های دیگه هم سلامت باشن.

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • چه قدر خوب گفتید.
    با موارد دیگری من هم دوست ندارم این سیر را. آن هم این روزها.

    بیماری و فرسایش و همه چیزهای بد از بابا ها به دور ان شاءالله.
    سالم و سلامت باشند به لطف خدا.

    خدا عزیزان تون به ویژه والدین گرامی تون رو واستون حفظ کنه در صحت و سلامت.
    پاسخ:
    ممنونم.

    ان شاء الله...

    باز هم ممنونم. خدا عزیزان شما و پدر و مادرتون رو سلامت بدارن.
    با این که بابا چند ساله باباجون شده، خدا رو شکر خیلی فعال تر و پرتحرک تر از منه. هفته ای چند بار کوه می ره که من مطمئنم هنوزم نمی تونم پا به پاش برم. خدا همه پدر و مادرا رو با تندرستی و سربلندی و دلشادی حفظ کنه.
    پاسخ:
    خب پدر من هم سه سال هست نوه‌دار شده. اما خب بابا‌بزرگ به معنای چیزی که در پست گفتم، نه! و جالب اینه که خواهرزادم به پدرم میگه بابا. یعنی هم به پدر خودش میگه بابا و هم به پدر ما. فقط اسم‌های کوچکشون در ادامۀ کلمه «بابا» بابای خودش رو از بابای ما متفاوت میکنه:)

    چقدر خوب! ان شاء الله پدرتون همیشه همینطور فعال و پر‌تحرک باشن.

    آمین!
    ...
  • میثم علی زلفی
  • خیلی خوب گفتید
    عالی بود.
    ان شاء‌الله اولا همه تجربه بابا شدن را داشته باشن
    ثانیا بابا بمونن.
    (در این زمانه بابا ماندن خیلی سخت است مخصوصا جلوی دخترهایمان - من که خوب می فهمم مخصوصا با داشتن دو دختر)
    پاسخ:
    ممنونم.

    البته من می‌فهمم بابا‌ها هم انسان هستند، مثل همۀ انسان‌ها. به هر حال اونا هم خسته میشن، بیمار میشن، پیر میشن، تغییر میکنن، ... اما خب دیدن یک چیز‌هایی برای آدم سخته. آدم رو واقعا مستأصل میکنه.
  • آب‌گینه موسوی
  • :)

    سلامت باشند زیرِ سایۀ مولا و سایۀ ایشان هم بر سرِ شما مستدام!

     

    پدر و مادر دو نعمتی هستند که حقیقتاً جایگزین ندارد. من هر دو را از دست دادم؛ مادر البتّه هستند امّا بیمار، ناهوشیار و زندگیِ نباتی... خوب حال و  حسِّ این یادداشت را می‌فهمم...

    پاسخ:
    ممنونم.

    بله، درسته. انشاالله که قدر بدونیم. اگر بابای من الان حرف شما رو میخوندن، میگفتن مادرتون با این وضعیت هم نعمت هستند.
  • آب‌گینه موسوی
  • بله بله؛ من هم مؤمنم چون پدرِ شما.
    پاسخ:
    :)

    چقدر دوست دارم این فیلم رو ببینم :)

    پدرتون سلامت باشن ان شاءالله.
    پاسخ:
    ببینیدش:)

    ممنونم. پدر و مادر شما هم سلامت باشن.

    پــدر یعنی شـــرف یعنی عشیره

    پــــــــــدر یعنی بِــــرَندِ یک قبیلـه...


    پاسخ:
    یاد نوشته‌های پشت ماشینا افتادم:)
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    قبلنا فکر می کردم که اگه بزرگ شوم کم تر به پدر و مادر نیاز دارم

    اما حالا می بینم که خیلی بهشون نیاز هست، حتی به حضور صرفشون

    فقط حضور

    "باشد تا رستگار شویم"
    پاسخ:
    سلام

    فکر میکنم نیازمون به پدر و مادر کم شده، اما وابستگیمون زیاد شده. اما اینکه وابستگی خود حاصل یک نوع نیاز هست یا نه رو پرتقال فروش پیدا کنه:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی