مدادپاککنها
مینا، یکی از دانشآموزهای کلاس نهمِ من امروز میگفت، اگر
یک روزی مسئولیتی را در آموزش و پرورش به عهده داشته باشد نوشتن با مداد را
در همۀ مدارس ممنوع میکند. نوشتن با خودکار را اجبار میکند. مینا میگفت، آدمها از بچگی باید یاد بگیرند وقتی اشتباه میکنند اثرات آن اشتباه از بین نمیرود، پاک نمیشود و فقط خط میخورد. پاککنی نیست که اشتباهشان را پاک کند. اشتباه آثاری دارد حتی اگر اصلاحش کنی. بچهها از همان کودکی باید یاد بگیرند پای اشتباه و آثارش بایستند. باید برگردند و کلمههای اشتباهی را که با خودکار روی آن خط زدهاند ببینند. باید حواسشان باشد اشتباه نکنند تا دفترشان خط خطی نشود.
پینوشت:
جمعه شب، با خواهرم عزا گرفته بودیم که فردا شش صبح باید به مدرسه برویم.
خواهرم میگفت کاش فردا صبح همۀ تهران خواب بماند. صبح که به مدرسه
میرفتم، نه همۀ تهران اما گویی غالب تهرانیان خواب مانده بودند. تا امام
خمینی، تا صادقیه قطارها صندلی خالی داشتند. متروی تهران و صندلی خالی؟! یکی از تبیینهای فانتزی ما این است که «شنبه صبح تهران خواب ماند» :)