دستان دیگر، صدای دیگر
پینوشت: اینجا را دوست داشتم.
از هفتۀ دیگر کلاسهای تابستانی مدرسه شروع میشود. و داستان «لبخند انار»ِ هوشنگ مرادکرمانی در ذهنم تکرار میشود و تکرار میشود. همان داستانی که آقای دباغ-ناظم مدرسه- به جای پنج دقیقه تاخیر به آقای اسماعیلی-یکی از معلمها- گفته بود سه ساعت و بیست و پنج دقیقه تاخیر داشته. گفته بود چهل و یک دانشآموز دارید که ضرب در پنج میشود سه ساعت و بیست و پنج دقیقه.
پینوشت: نویسنده، کتاب «لبخند انار» رو به باباها تقدیم کرده. باباها میتونن ذوق کنند.
1-بهش میگم میشه خاله رو بوس کنی؟ یک بوس خیلی یواش و کوچولو میکنه. میگم از این بوسها نمیخوام. از اون بوست سفتها میخوام. سفت میچلونمش و بوسش میکنم. میگم اینجوری. میگه این بوسها برای آقاهاست. میگم خب حالا نمیشه یک دونه بوس آقایی منو کنی؟ میگه شما خانومی. میگم حالا یک بوس آقاها کن! سفت بوسم میکنه. میگم من خانومم یا آقا؟ میگه خانم. میگم پس چرا منو بوس آقاها کردی؟ نیگام میکنه چند ثانیه. میگه اون ساعته رو میدی؟
از پروژه صلح در برنامۀ فلسفه برای کودکان یا به تعبیر دیگه حلقههای کند و کاو فلسفی برای کودکان حرف زده.
اسراییل
یکی از کشورهای حامیِ این پروژه است. اولش فکر کردم حتما اسراییلیهای
حامی صلح و مردم فلسطین مسئول این برنامه هستند؛ یک نهاد مستقل از دولت اسراییل. خب اسراییل هم مثل همه جای دنیا مردمی داره که موافق سیاستهای دولتش نباشند. اما اینطور نبود!
روی لزوم برنامه فلسفه برای کودکان و وارد شدن فلسفه در
تعلیم و تربیت و زندگی هم کلی تاکید شده. تنها کشورهای آسیایی عضو برنامه هم
کره و اسراییل هستند. اصل سایت هم به زبان عِبری است. همین!
+